عَنْ حُذَيْفَةَ رضي الله عنه قَالَ:
كُنْتُ مَعَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَانْتَهَى إِلَى سُبَاطَةِ قَوْمٍ، فَبَالَ قَائِمًا، فَتَنَحَّيْتُ فَقَالَ: «ادْنُهْ» فَدَنَوْتُ حَتَّى قُمْتُ عِنْدَ عَقِبَيْهِ فَتَوَضَّأَ فَمَسَحَ عَلَى خُفَّيْهِ.
[صحيح] - [متفق عليه] - [صحيح مسلم: 273]
المزيــد ...
از حذیفه رضی الله عنه روایت است که می فرماید:
من با رسول الله صلی الله علیه وسلم بودم و به محل زباله های قومی رسید، و ایستاده ادرار کرد، من کنار رفتم و گفت: «نزدیک شو»، من نزدیک شدم و عقب پاهایش ایستاد شدم، وضو گرفت و بر موزه هایش مسح کرد.
[صحیح] - [متفق علیه] - [صحیح مسلم - 273]
حذیفه بن یمان رضی الله عنه از همراهی خود با رسول الله صلی الله علیه وسلم خبر می دهد، که رسول الله صلی الله علیه وسلم قصد قضای حاجت نموده و به محل زباله های قومی در پشت دیواری می رود و ادرار می کند؛ و آن جایی است که زباله ها و خاک های پاک کاری خانه می باشد، آنجا ایستاده ادرار می کند، در حالیکه اغلب عادت ادرار کردن او صلی الله علیه وسلم در وضعیت نشستن بود.
پس حذیفه از او دور شد و او صلی الله علیه وسلم به او فرمود: نزدیک شو، حذیفه به او نزدیک شد تا اینکه پشت پاهایش ایستاد؛ تا این که بمثابۀ ستره و یا پوششی برای او از نگاه کردن به او در آن وضعیت باشد.
سپس او صلی الله علیه وسلم وضو گرفت و هنگام شستن پاها به مسح موزه هایش اکتفا کرد - آنها چرم نازک و چیزی دیگریست که بر پا می پوشند و قوزک پا را می پوشاند - و آنها را در نیاورد.